باسلام
به نظرمن یکی از تفاوتهای اصلی رشته مهندسی صنایع یا دیگر رشته های مهندسی تفاوت نگرش به مسایلی است که دریک سیستم بوجود می آید
برای توضیح بیشتر با یه مثال ادامه میدهم
دنیای پیرامون ما پراست از انواعرسیستم ها سیستم بانکاری، کشاورزی، انواع کارخانجات وسیستم های تولیدی ویا حتی سیستم بدن انسان (گوارش-گردش خون-اعصابو...) هرکس به فراخور نیاز خود جزیی از سیستم راکه با آن سروکار دارد می بیند مثلا یک مهندس برق ازیک ساختمان فقط مباحث مربوط به برق را می بیند مهندس عمران فقط سازه ومقاومت و...رامی بیند
اما یک مهندس صنایع باید یک نگاه عمیق وکل نگر داشته باشد
به امید خدا از این پس در اینجا به کمک دوستان مطالبی در مورد تفکر سیستمی قرار میدهم.
به نظرم برای درک بهتر مبحث تفکر سیستمی مثال بسیار تاثیر گذار باشد از این رو در پایین چند مثال زیبا را تقدیم شما عزیزان می کنم.لطفا نظر بدهید ومن را دراین راه همکاری کنید
مثال 1
پينه دوزان امسال جملگي به زيارت كعبه رفتند
متن حكايت
شاه عباس از وزير خود پرسيد: "امسال اوضاع اقتصادي كشور چگونه است؟"
وزير گفت: "الحمدالله به گونه اي است كه تمام پينه دوزان توانستند به زيارت كعبه روند!!"
شاه عباس گفت: "نادان اگر اوضاع مالي مردم خوب بود كفاشان مي بايست به مكه مي رفتند نه پينه دوزان، چونكه مردم نمي توانند كفش بخرند ناچار به تعميرش مي پردازند، بررسي كن و علت آنرا پيدا نما تا كار را اصلاح كنيم."
________________________________________
شرح حكايت
1- شاخص مناسب مي تواند در عين سادگي بيانگر وضعيت كل سازمان باشد.
2- در تحليل شاخص بايد جنبه هاي مختلف را بررسي نمود. گاهي بهبود ناگهاني يك شاخص بيانگر رشدهاي سرطاني و ناموزون سيستم است.
مثال 2
عبادت با سیگار
در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: «فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟
ماکس جواب می دهد: «چرا از کشیش نمی پرسی؟
...جک نزد کشیش می رود و می پرسد: «جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم.
کشیش پاسخ می دهد: «نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است.
جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند.
ماکس می گوید: «تعجبی نداره. تو سئوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.
ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: «آیا وقتی در حال سیگار کشیدنم می توانم دعا کنم ؟
کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد: «مطمئناًً، پسرم. مطمئناً.
پیشنهاد
به عنوان یک مهندس صنایع باید تمرین کنید که یک موضوع را به چه صورت به افراد مختلف بیان نمائید.
در صورت تمایل نظرتان را در مورد حکایت بفرمائید
مثال 3
پسر كوچكي وارد مغازه اي شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روي جعبه رفت تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش مي داد.
پسرك پرسيد: «خانم، مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن هاي حياط خانه تان را به من بسپاريد؟»
زن پاسخ داد: «كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد.»
پسرك گفت: «خانم، من اين كار را با نصف قيمتي كه او مي دهد انجام خواهم داد.»
زن در جوابش گفت كه از كار اين فرد كاملا راضي است.
پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد: «خانم، من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي كنم. در اين صورت شما در يكشنبه زيباترين چمن را در كل شهر خواهيد داشت.» مجددا زن پاسخش منفي بود.
پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت، گوشي را گذاشت. مغازه دار كه به صحبت هاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اينكه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم كاري به تو بدهم.»
پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم. من همان كسي هستم كه براي اين خانم كار مي كند.»
نتیجه اخلاقی : همیشه از کاری که میکنید بازخورد بگیر
ببخشید من بایک مقدم کوتاه سریعا وارد مثال ها شدم فرض بر این است که همه دوستان درس مربوط به تفکر سیستمی را پاس کرده واطلاعات کافی در این زمینه دارند
دوستانی که رشته دیگری غیر از صنایع هستند اگر به بحث علاقه مند شدندوتمایل داشتندبیشتر در مورد تفکر سیستمی بداننداعلام بفرمایندتا بنده
جزوه ا ی ستاد خودم جناب دکتر مختاری را قرار بدهم
اخطار: این یک موضوع قدیمی است
به دلیل قدیمی بودن موضوع، ممکن است برخی فایل های ضمیمه به درستی کار نکنند. لطفا در صورت عدم ضرورت، از بالا آوردن موضوعات قدیمی خودداری نمایید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)