استخدام پایشگاه تهران
استخدام مجموعه پالایش نفت تهران سایت خدمات اینترنتی کندو
در دنیا فقط یک نفر وجود دارد که باید از او بهتر باشید و آن کسی نیست جز گذشته خودتان
اين فايل جهت سلامتي افراد پشت ميز نشين كه دائماً با كامپيوتر سروكار دارند، تهيه شده است.
اين برنامه انجام برخي از حركات ورزشي كه قابليت انجام براي همكاران پشت ميز نشين را دارد و تا حدود زيادي از بروز برخي آسيب ها جلوگيري مي نمايد، براي شما نمايش مي دهد.
پس از ذخيره فايل مورد نظر بر روي دسك تاپ كامپيوترتان، دكمه Run را بزنيد. اين حركات در فواصل زماني كه قابل تنظيم مي باشد براي شما به نمايش خواهد آمد و شما نيز همزمان اين حركات را انجام دهيد و سلامتي خود را تضمين كنيد.
براي انجام برخي تنظيمات، بر روي يكي از تصاوير كليك راست نموده و تنظيمات مورد نظر را انجام دهيد.
همواره شاد و تندرست باشيد.
بعد از نصب سمت راست قسمت پايين كامپيوتر يك قلب در حال تپيدن رو نشون ميده كه حتما روش راست كليك كنيد و گزينه " اجراي خودكار پس از هر بار روشن كردن" رو تيك بزنيد
انسان موجود عجیبی است
در به اشتراک گذاشتن ترس ها و نگرانی ها و بدبختی های خود
دست و دل بازتر است تادر به اشتراک گذاشتن امیدها و خوش ها و شادمانی ها
لذت هم آغوشی را تنهایی تجربه میکند
اما درد تنهایی را برای دیگران غزل میسازد
سکه ها را در خلوت میشمارد و وقتی رکود را تجربه کرد
در میانه هر جماعتی، مظلومانه میپرسدشما هم مثل ما این روزها گرفتارید؟
انسان موجود عجیبی است
و در انتقال شیرینی هایش به دیگران بیشتر از انتقال تلخیها تردید میکند
شاید سلامت در این روزگار
بیش از آنکه نیازمند رژیم غذایی باشد
نیازمند رژیم ارتباطی است
اینکه با چه کسانی حرف میزنیم
حرف چه کسانی را میشنویم
و به چه کسانی اجازه میدهیم در اطراف ما بمانند
نوکوشیما چیست?
آیا نام رودخانه در چین است?
آیا نام همسر امپراطور ژاپن میباشد?
خیر این صدای نگران جوان مشهدیست که بر ترک موتور دوستش نشسته و به معنی آنست که من را به کشتن ندهی.
در مسابقه بین شیر و آهو
بسیاری از آهوها
برنده می شوند
چون
شیر برای غذا می دود
و آهو برای زندگی !!!!!!
پس :
هدف مهم تر از نیاز است
با اجازه دوستان مي خواهم يک مطلب غير اکسلي بنويسم تا يک گپي زده باشيم، مطلبم در مورد تفکر در نحوه ادراک و آگاهي انسان است، و آن را با مثالي در مورد حرکت خدمتتان عرض مي کنم:
حرکت امري است نسبي، اگر شما با سرعت يک متر بر ثانيه از نقطه ثابت a شروع به حرکت کنيد، بدين معني است که در هر ثانيه يک متر از آن نقطه دور مي شويد.
ولي مي توان شما را ثابت فرض کرد و اينطور بيان کرد که اين نقطه a است که دارد از شما دور مي شود.
يک مثال ساده مي زنم:
اگر شما يک اسباب بازي کوکي را در دست ثابت نگه داشته و آن را کوک کرده و دستگيره کوک را رها کنيد. دستگيره کوک شروع به چرخيدن مي کند. حال اگر بعد از کوک کردن، دستگيره کوک را محکم نگه داشته و خود اسباب بازي را رها کنيد، اسباب بازي به دور دستگيره شروع به چرخش خواهد کرد. يعني اين دو نسبت به هم حرکت دارند، هر کدام را ثابت بگيريم ديگري نسبت به آن حرکت خواهد نمود.
حال فرض کنيم شخصي روي کره زمين در حال حرکت است (عکس زير)، بنا بر تحليل فوق اگر زمين را ثابت فرض کنيم اينطور مي توان بيان کرد که شخص در جهت عقربه هاي ساعت در حال حرکت است. حال اگر شخص را ثابت فرض کنيم مي توان گفت زمين در جهت عکس عقربه هاي ساعت در حال حرکت است.
حال شخص ديگري را در روي کره زمين فرض کنيم که در جهت مقابل در حال حرکت است (عکس زير)، اينجا اگر زمين را ثابت فرض کنيم مي توان گفت شخص در جهت عکس عقربه هاي ساعت و اگر شخص را ثابت بگيريم زمين در جهت عقربه هاي ساعت در حال حرکت است.
حال اگر استنتاجي ناقص از دو حالت اول و دوم بنماييم دو گزاره متناقض داريم:
1-زمين در جهت عکس عقربه هاي ساعت در حال حرکت است!
2-زمين در جهت عقربه هاي ساعت در حال حرکت است!
اينجا بسيار بسيار بديهي است که حرکت زمين در حالت اول نسبت به شخص اول و در حالت دوم نسبت به شخص دوم سنجيده شده، لذا دو گزاره فوق متناقض نيستند، فقط چون ناقص بيان شده اند اين تناقض را تداعي مي کنند.
اين مثالي بسيار کودکانه و ساده بود، ولي اگر ما با گزاره هايي انبوه سر و کار داشته باشيم و اشتباهاتي مانند بيان ناقص گزاره ها در مثال فوق برايمان اتفاق بيافتد، يافتن اشکال کار به اين سادگي نخواهد بود.
مثلا" خواهيم داشت: زمين درجهت عقربه هاي ساعت در حال حرکت است، در جهت عکس آن در حال حرکت است، در جهت شمال غرب، جنوب شرق و ...... 6 ميليارد گزاره مختلف، و يک پارادوکس تمام عيار! در صورتي که اگر مبنا ثابت بودن زمين قرار بگيرد به طور اتوماتيک تمام تناقضات حل خواهد شد.
حال من يک موضوعي را مي خواهم بيان کنم، البته يک مقدار بيانش سخت است شايد نتوانم منظورم را دقيق برسانم.
خوب توجه کنيد، اگر ما گزاره هاي جهان هستي را به طور کامل نتوانيم درک کنيم آيا تناقضاتي مانند تناقض فوق برايمان بوجود نخواهد آمد؟ به راستي آيا ادراک و آگاهي ما يک اشتباه در مبنا در جايي مرتکب شده که اين همه مسائل بغرنج و غير قابل درک براي ما موجود است؟
آيا فکر نمي کنيد بايد دنبال کشف نقصي درساختار "آگاهي انساني" بود تا با حل آن ادراکاتي مانند فضا، زمان، مکان، جاذبه، و .... را بازنگري و سر و سامان بخشيم؟ يا شايد بفهميم که اصولا" خيلي از آنها فقط تصورات ما بوده و چيزي بنيادي تر در پشت صحنه وجود دارد که ما از توجه به آن غافل بوديم يا .... يا .... يا ....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)