مهدی جان شما و این همه خشونت !!!!!!!!!!!
گپ کده انجمن اکسل ایران
Collapse
X
-
کامنت
-
[CENTER][IMG]http://forum.exceliran.com/signaturepics/sigpic909_10.gif[/IMG]
[/CENTER]کامنت
-
غضنفر ميخواسته بياد تهران، ميره ترمينال از يه راننده ميپرسه آقا بليط تهران چند؟
رانندهه ميگه : اگه جلو بشيني ۱۰۰۰ تومن وسط ۸۰۰ تومن رو بوفه ۵۰۰ تومن
بعد ميخواد يه كم يارو رو سر كار بذاره، ميگه : اگه دنبال اتوبوس هم بدويي ۳۰۰ تومن!
غضنفر يك نگاهی به كيف پولش ميكنه، ميگه: خوبه دنبالش ميدوم!
خلاصه ۳۰۰ تومن ميده و بسم الله شروع ميكنه دنبال اتوبوس دويدن.
نزديكاي غروب اتوبوس داشته از نزديكاي كرج رد ميشده، رانندهه ميبينه غضنفر هي داره از عقب اشاره ميكنه
شاگردش ميگه: بابا داغون شد! نگه دار سوار شه. هوا داره تاريك ميشه سختشه، بيچاره ۳۰۰ تومن هم كه داده.
راننده هم نگه ميداره.
غضنفر نفس نفس زنان و شاكي مياد جلو ميگه: اينجا كرج بود؟
راننده ميگه: آره.
غضنفر ميگه: خوب مرتيكه خر چرا هر چي علامت ميدم نگه نميداري؟! من ميخواستم كرج پياده شم.کامنت
-
تو خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زن میدونستم منو تنها نمی ذاری,
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی ... بود.
اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!!))
کامنت
-
طنز
ﺭﻭﺯﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﻏﻨﯽ ﻭ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﺵ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﺎﺝ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ.
ﺗﯿﭗ ﺧﻔﻦ ﺷﯿﺦ ﺑﺎﻋﺚ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﻓﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﻣﺤﻔﻞ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻧﺎﮔﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ (ﺩﺍﻓﯽ ﺍﺳﻤﯽ) ﺍﻓﺘﺎﺩ!
ﭘﺲ ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﻣﺮﯾﺪ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﭼﺸﻤﮑﯽ ﻋﺎﺭﻓﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻠﻮﺹ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﯼ!
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺧﻨﺪﻩ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻧﺜﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ! ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﺷﯿﺦ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﻧﻤﻮﺩﯼ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﺧﺸﺘﮏ ﺑﺮ ﮐﻒ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ یاشیخ! ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺁﻥ ﺑﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﮑﺮﺩ!
ﭼﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﻧﻤﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪﯼ که ﻣﺎ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﭘﺮﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎﻫﻠﯿﻢ!؟
ﺷﯿﺦ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺪﺍﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺿﺒﻂ ﮐﻪ ﺁﻫﻨﮓ (ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ ﻧﺎﺭﯼ) ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻢ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺪﺍﺩ:
هماﻧﺎ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ!
ﺁﻥ ﺩﺍﻑ ﺍﺳﻤﯽ ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﺩ. ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﭘﯿﮑﺎﻥ67 ﮔﻮﺟﻪ ﺍﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺒﺮﯾﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﻫﻮﯾﺖ ﻭﺍﻗﻌﯿﺶ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ!
ﻣﺮﯾﺪﺍﻥ ﭼﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﮕﺸﺘﯽ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﮐﻨﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺻﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺍﻭﻝ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺷﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻞ ﺭﻭﻣﯽ ﺑﻪ ﻗﯿﻄﺮﯾﻪ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪکامنت
-
بازگو کردن راز دوست و دزدیده شدن کیسه پولها
در یک دهکده ای دور افتاده دو تا دوست زندگی می کردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند. آنقدر این دو دوست رابطه خوبی با هم داشتند که نصف اهالی دهکده فکر می کردند که ِاین دو نفر با هم برادرند. با این حال که هیچ شباهتی به هم نداشتند. اما این حرف اهالی نشان از اوج محبتی بود که بین این دو نفر وجود داشت.
همیشه پیتر و جانسون راز دلشون رو به همدیگه می گفتند و برای مشکلاتشون با همدیگه همفکری می کردند و بالاخره یه راه چاره براش پیدا می کردند. اما اکثر اوقات جانسون این مسائل رو بدون اینکه پیتر بدونه با دوستای دیگه اش در میان می گذاشت.
وقتی پیتر متوجه این کار جانسون می شد ناراحت می شد اما به روش هم نمی آورد. چون آنقدر جانسون رو دوست داشت که حاضر نبود حتی برای یک دقیقه تلخی این رابطه رو شاهد باشه. به خاطر همین احترام جانسون رو نگه می داشت و باز هم مثل همیشه با اون درد دل می کرد.
سالها گذشت و پیتر ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش، اما این رابطه همچنان ادامه داشت و روز به روز عمیق تر می شد. یه روز پیتر می خواست برای یه کار خیلی مهم با خانواده اش بره به شهر. به خاطر همین اومد و به جانسون گفت من دارم می رم به طرف شهر، اما اگه امکان داره این کیسه پول رو توی خونت نگهدار تا من از شهر برگردم.
جانسون هم پول رو گرفت و رفیقش رو تا دروازه خروجی بدرقه کرد. وقتی داشت به خونه برمی گشت، سر راه رفت پاتوق خودش و شروع کرد با دوستاش تفریح کردن. هوا دیگه داشت کم کم تاریک می شد و جانسون با دوستاش می خواست خداحافظی کنه. اما دوستاش گفتن هنوز که زوده چرا مثل هر شب نمی ری؟ اونم گفت که پولهای پیتر توی خونست و باید زودتر بره خونه و از پولها مراقبت کنه. خلاصه خداحافظی کرد و رفت. وقتی رسید خونه سریع غذاشو خورد و رفت توی اتاقش. پولها رو هم گذاشت توی صندوقش و گرفت تخت تخت خوابید. بی خبر از اتفاقی که در انتظارش بود.
بله درست حدس زدید. چند نفر شبونه ریختن توی خونه و پولها رو با خودشون بردند! جانسون صبح که از خواب بیدار شد متوجه این موضوع شد و از ناراحتی داشت سکته می کرد! تمام زندگیش رو هم اگه می فروخت نمی تونست جبران پولهای دزدیده شده رو بکنه. از ناراحتی لب به غذا هم نزد.
دم دمای غروب بود که دید صدای در میاد. در رو که باز کرد دید پیتر اومده تا پولها رو با خودش ببره. وقتی جانسون ماجرا رو براش تعریف کرد، پیتر به جای اینکه ناراحت بشه و از دست جانسون عصبانی باشه، شروع کرد به خندیدن و گفت می دونستم، می دونستم که بازم مثل همیشه نمی تونی جلوی زبونت رو بگیری. اما اصلاً نترس. چون من فکرشو می کردم که این اتفاق بیافته. به خاطر همین چند تا سکه از آهن درست کردم و توی اون کیسه ریختم و اصل سکه ها رو توی خونه خودم نگه داشتم و چون می دونستم که کسی از این موضوع با خبر می شه و تو به همه می گی که سکه ها پیش تو بوده، خونه من امن تر از تو بود. الآن هم اصلاً نگران و ناراحت نباش شاید از دست من و این رفتارم ناراحت بشی، اما این درسی برات می شه که همیشه مسائلی رو که دیگران با تو در میون می گذارند توی قلبت محفوظ نگه داری و به شخص ناشناسی راز دلت رو بازگو نکنی.
Last edited by negar100; 2015/08/01, 11:31.کامنت
-
چند روز پيش "روز مبادا" رو تو خيابون ديدم، گفتم کجا داري ميري؟ گفت فلاني يک مقدار پول براي من کنار گذاشته دارم مي رم ازش بگيرم!
تو رودربايستي گير کردم و يک تعارف الکي زدم گفتم بفرما منزل ما در خدمت باشيم!
ولي اون خيلي جدي گفت: ببينم تو هم برام چيزي کنار گذاشتي؟
يک مکث کردم و گفتم: نه!
گفت: مرد حسابي تو خودت بودي خونه کسي که چيزي برات کنار گذاشته مي رفتي يا کسي که هيچ منتظرت نيست و آمادگي نداره؟
با خودم فکر کردم واقعا" خيلي از ثروتهايي که به صورت غير متعارف جمع مي کنيم و براي روز مبادا کنار مي گذاريم خودش باعث بروز گرفتاري نيست؟
==================================================
يکي از دوستان مطلب جالبي تعريف مي کرد، گفت جهت انجام يک پروژه عظيم عمراني به مناطق محرومي رفته بوديم.
چند روزي آنجا بوديم و چون خيلي امکانات نبود مهمان يک روستايي پير مهربان ساکن اون حوالي شديم.
يک روز سر سفره ساده وي با هم نشسته بوديم و نان و پنيري به عنوان ناهار مي خورديم،
ما به عنوان مهندسان پروژه حقوق خوبي در آن روزها داشتيم.
روستايي به ما گفت: پسرم روزي و درآمد تو امروز چقدر بوده؟
گفتم حقوق من فلان قدر است، با حق ماموريت و ... که بابت اين پروژه مي گيرم در اصل درآمد و روزي امروز من فلان قدر مي شود.
لبخندي زد و گفت: نه پسرم، روزي که خداوند براي من و تو امروز قرار داده برابر هم است و اون همين نون و پنيري است که داريم با هم مي خوريم!
Last edited by Ali Parsaei; 2015/08/09, 20:07.[SIGPIC][/SIGPIC]کامنت
-
شبان عاشق من همان شبان عاشقم سینه چاک و ساکت و غریب بی*تکلف و رها در خراب دشتهای دور در پی تو می*دوم ساده و صبور یک سبد ستاره چیده*ام برای تو یک سبد ستاره کوزه ای پرآب دسته*ای گل از نگاه آفتاب یک عبا برای شانه*های مهربان تو در شبان سرد چاروقی برای گامهای پرتوان تو در هجوم درد من همان بلال الکنم در تلفط تو ناتوان آه از عتابکامنت
-
گر چه با يادش ، همه شب
تا سحر گاهان نيلي فام ، بيدارم
گاهگاهي نيز ، وقتي چشم بر هم مي گذارم
خواب هاي روشني دارم ، عين هشياري
آنچنان روشن كه من در خواب
دم به دم با خويش مي گويم كه : بيداري ست
بيداري ست ، بيداري
اينك ، اما در سحر گاهي ، چنين از روشني سرشار
پيش چشم اين همه بيدار، آيا خواب مي بينم ؟
اين منم ، همراه او ؟ بازو به بازو
مست مست از عشق ، از اميد ؟
روي راهي تار و پودش نور ، از اين سوي دريا
رفته تا دروازه خورشيد ؟
اي زمان ، اي آسمان ، اي كوه ، اي دريا
خواب يا بيدار ، جاوداني باد اين رؤياي رنگينمکامنت
-
در دربی شانزدهم شهریور 1352 چه گذشت؟
شانزدهم شهریور یک تاریخ ماندگار برای پرسپولیسی هاست و به همان میزان استقلالی ها هم دوست ندارند چیزی از این روز یادآوری شود.
سال 1352 زمانی که برای اولین بار یک لیگ منظم به نام لیگ تخت جمشید متولد شد، هیچ کس فکرش را نمی کرد یک بازی تاریخی بین استقلال و پرسپولیس رقم بخورد که بعد از 42 سال هنوز کاری تکرار نشدنی به نظر بیاید.
پرسپولیس 52، بهترین تیم تاریخ باشگاه
پرسپولیس 52 بهترین تیم در تاریخ این باشگاه پرافتخار پایتخت است، چرا که سرخپوشان در این سال با اقتدار تمام قهرمان لیگ شدند.
پرسپولیس در این سال بدون باخت قهرمان شد و رکوردی را از خود بر جای گذاشت که هنوز در فوتبال ایران شکسته نشده و بعید است در سال های آینده هم تیمی بدون باخت موفق به قهرمانی شود. سرخ پوشان در این سال از 22 بازی 15 برد و 7 مساوی بدست آوردند و 46 گل زده در مقابل فقط 6 گل خورده داشتند! یعنی بهترین خط حمله و خط دفاع لیگ تخت جمشید.
6 گل از این گل های پرشمار در بازی رفت وارد دروازه رقیب سنتی شد که آن روزها ملی پوشان بی شماری را در ترکیب خود داشت. این تعداد گل در هیچ بازی دیگری بین دو تیم در سال های بعد رد و بدل نشد تا این دربی به نوعی در تاریخ تک باشد.
روز تعطیلی
لیگ تخت جمشید بعد از هفته پنجم موقتاً تعطیل شد تا تیم ملی خود را آماده دو بازی سرنوشت ساز مقدماتی جام جهانی 1974 مقابل استرالیا کند. ایران در بازی رفت 3- صفر به استرالیا در سیدنی باخت و در بازی برگشت نیز علیرغم برد 2- صفر ، در نهایت از صعود به جام جهانی 1974 آلمان بازماند. مسابقات لیگ برتر پس از 32 روز تعطیلی دوباره از سر گرفته شد.
جایگاه دو تیم قبل از دربی
تا قبل از این دربی که در هفته هفتم لیگ تخت جمشید برگزار می شد، پرسپولیس با 4 برد و 2 تساوی و کسب 10 امتیاز در صدر جدول بود و تیم استقلال نیز با 4 برد و 2 تساوی و 10 امتیاز در رده دوم بود. فقط تفاضل گل پرسپولیس به خاطر 3 گل زده بیشتر نسبت به رقیب سنتی بهتر بود و جالب اینکه هر دو تیم فقط 2 گل خورده بودند. استقلال در هفته ماقبل دربی به سختی و با نتیجه 2-1 بانک ملی را برده بود و پرسپولیس نیز مقابل پاس صفر- صفر کرده بود. سرخپوشان روز پنج شنبه بازی کرده بودند و استقلال روز جمعه.
چهره های شاخص
در این بازی چهره های شاخصی مانند: همایون بهزادی، ابراهیم آشتیانی، مسیح مسیح نیا، جعفر کاشانی، رضا وطن خواه، ایرج سلیمانی، علی پروین، حسین کلانی و اسماعیل حاجی رحیمی پور در ترکیب پرسپولیس و نفراتی مثل منصور رشیدی، نصرالله عبداللهی، اکبر کارگرجم،جواد الله وردی، عزت جانملکی، کارو حق وردیان، جواد قراب، علی جباری،محمدرضا عادلخانی، حسن روشن و غلامحسین مظلومی برای استقلال پای به میدان گذاشت.
ملی پوشان دو تیم
در ترکیب دو تیم ملی پوشان زیادی حضور داشتند که همین چند روز قبل در بازی های مقدماتی جام جهانی 1974 برای ایران به میدان رفته بودند. آشتیانی، کاشانی، حاج رحیمی پور و علی پروین در پرسپولیس و رشیدی، حجازی، کارگرجم، قراب، عادلخانی، مظلومی و حق وردیان ملی پوشانی بودند که چند روز قبل در قالب تیم ملی مقابل استرالیا بازی کرده بودند. البته صفر ایرانپاک مهاجم تیم پرسپولیس نیز جز ملی پوشان بود که در بازی رفت مقابل استرالیا در سیدنی مصدوم شد و به این بازی نرسید.
با نگاهی به ترکیب دو تیم مشخص می شود که استقلال از چهره های ملی پوش بیشتری برخوردار بود.
اولین دربی در آزادی
شاید جالب باشد که بدانید این اولین دربی پایتخت بود که در ورزشگاه آزادی برگزار می شد. دوازدهمین دربی پایتخت قرار بود روز جمعه 16 شهریور و از ساعت 6 بعداز ظهر در ورزشگاه بزرگ آزادی برگزار شود. داور این بازی نیکولای پتروجیانو از رومانی بود که هفته قبل به تهران آمده بود و بازی پرسپولیس و پاس را نیز سوت زده بود و بنابراین به جو ورزشگاه آزادی و همچنین رفتار بازیکنان ایرانی آشنا بود.
فیلم دربی چه شد؟!
اما همزمان با این بازی تهران میزبان مسابقات قهرمانی کشتی جهان بود که در ورزشگاه حیدرنیای فعلی برگزار می شد. بنابراین بیشتر توجهات به سمت این مسابقات مهم بود و به همین دلیل هم دوربین های تلویزیونی راهی این ورزشگاه شده بودند و شاید یکی از دلایل نداشتن تصویر از بازی معروف دربی 16 شهریور همین موضوع باشد. برخی هم می گویند تمام فیلم های این بازی در اقدامی "خودجوش" از دسترس خارج شد.
تحت تاثیر مسابقات کشتی
برای دربی نیز کمتر از 50 هزار نفر در یک روز گرم تابستانی راهی ورزشگاه آزادی شده بودند که البته عجیب نبود، چرا که بیشتر تماشاگران راهی تماشای مسابقات کشتی شده بودند و ثانیاً بازی دو تیم در آن سال*ها به حساسیت امروز نبود و شاید کسی فکر نمی*کرد که این بازی به این صورت جذاب و پرگل شود.
معجزه سرخ پوش ها
اما گزارش بازی را از مجله دنیای ورزش نقل می کنیم که با تیتر معجزه سرخپوش ها اینگونه شروع می شود: اگر پرسپولیس دیشب را در برابر تاج با آژاکس- نامدار بزرگ اروپا قیاس کنیم، راهی به خطا نرفته ایم و سخنی گزاف نگفته ایم، مگر آنکه در این قیاس پای ارزش های مادی به میان آید که یقیناً کسی را در ایران به ارزش های 6 تا 8 میلیون که قیمت بازیکنان خوب آژاکس است، نداریم.( توضیح اینکه آژاکس بهترین تیم باشگاهی اروپا در اوایل دهه 70 بود و نکته جالب اینکه قیمت بازیکنان ایرانی در آن زمان زیر 500 هزار تومان بود! یک سال قبل کریستال پالاس انگلیس به علی پروین که بهترین بازیکن ایران در آن زمان بود، پیشنهاد قرارداد 500 هزار تومانی داده بود.)
ابهت خیره کننده پرسپولیس
16 شهریور
نکته دیگر اینکه پرسپولیس 3 بازی بعدی خود در لیگ تخت جمشید مقابل بانک ملی، نفت آبادان و برق تهران را با تساوی پشت سر گذاشت، بازی برگشت دو تیم هم در حالی که تعیین کننده قهرمانی نبود با تساوی 1-1 پایان یافت. همچنین از نکات جالب می توان به غیبت آلن راجرز سرمربی پرسپولیس در تمرینات اشاره کرد مسئولیت آماده کردن سرخ پوشان بر عهده همایون بهزادی بود. او تیم را آماده کرد و تحویل راجرز داد. تیمی که 6 گل کاشت، تا هر زمان که 16 شهریور از راه می رسد پرسپولیسی ها یادی از آن بازی کنند.
مجله دنیای ورزش در ادامه گزارش بازی می نویسد: دیشب پرسپولیس ابهتی خیره کننده داشت و سراپا وجودش را انتقام فرا گرفته بود، انتقام از دو شکست روزهای نزدیک که این چنین جنگنده ،یکپارچه، فداکار ، خوش فکر و بی آرام بر دروازه تاج کوبید و حتی تا آخرین ثانیه ها، آن گاه که داور بازی می رفت تا سوت پایان را بدمد، کوبنده و خستگی ناپذیر بر دروازه تاج آتش بارید و دو گل پایان بازی که در 2 دقیقه آخر به ثمر رسید، نتیجه این خستگی ناپذیری و انتقام جویی بود. پرسپولیس از حریف دیرین خود انتقام گرفت، انتقامی سخت که شاید هرگز برای تاج و پرسپولیس در خواب و رویا هم نمی گنجید برای تاج جبران آن شاید هیچگاه اتفاق نیفتد!
1- فرار حاج رحیمی پور، تیز چنگی کلانی
بازی دو تیم تا دقیقه 31 متعادل پیش رفت. حفظ توپ بازیکنان آبی پوش در میدان عالی بود و پرسپولیس نیز با فرارهای حاج رحیمی پور چندین فرصت گل ایجاد کرد. اما در این دقیقه یک حادثه اتفاق افتاد: ضربه آزاد پروین که توسط حاج رحیمی پور گرفته شده بود، را دفاع استقلال برگرداند و آشتیانی توپ برگشتی را روی دروازه فرستاد که تعلل رشیدی در دفع این توپ باعث شد کلانی تیزچنگ خود را به توپ رساند و با ضربه ای آرام آن را راهی دروازه کرد.
2- شلیک زنده یاد سلیمانی از 25 متری
این اشتباه روحیه استقلالی ها را حسابی خراب کرد و آن ها به خشونت روی آوردند که داور رومانیایی بی تفاوت از کنار صحنه های عبور می کرد. دقیقه 43 پاس پروین به زنده یاد ایرج سلیمانی رسید و او هم با شلیک 25 متری دروازه رشیدی را برای بار دو گشود تا نیمه اول 2- صفر به سود سرخ پوشان تمام شود.
3- شلیک سر ضرب همایون سر طلایی
نیمه دوم با حملات پرسپولیس آغاز شد و در دقیقه 50 روی یک حرکت تیمی توپ به حاج رحیمی پور رسید و سانتر او را همایون بهزادی کاپیتان سرخپوشان با یک شلیک سر ضرب درون دروازه جای داد.
4- باز هم شوت ویرانگر ایرج سلیمانی
دقیقه 57 ایرج سلیمانی دوباره در محوطه جریمه استقلال حاضر شد و یک شوت محکم دیگر گل چهارم پرسپولیس را به ثمر رساند.
رایکوف دست به کار شد و هادی نراقی و مسعود مژدهی را به جای روشن و مظلومی به بازی فرستاد. چند دقیقه بعد حجازی را هم جانشین رشیدی در دروازه کرد.
5- سانتر کلانی، ضربه سر بهزادی
از دقیقه 60 بازی دوباره متعادل شد و آبی پوشان چند حمله را بر روی دروازه پرسپولیس تدارک دیدند. شاگردان رایکوف تلاش می کردند تا از بار سنگینی شکست بکاهند، اما پرسپولیس هم در ضد حملات خطرناک نشان داده بود. دقیقه 88 بود که سانتر کلانی را بهزادی با ضربه سر به گل پنجم تبدیل کرد.
6- ششمین گل وارد دروازه شد...
در حالی که بیشتر تماشاگران از ورزشگاه خارج شده بودند، در دقیقه 90 سانتر حاج رحیمی پور در محوطه جریمه زیر پای بهزادی افتاد و بدین ترتیب ششمین گل هم وارد دروازه حجازی شد. زنده یاد مرتضی احمدی بازیگر معروف کشورمان که از پرسپولیسی های اصیل و قدیمی بود می گفت: بعد از گل ششم گفتیم "ششمین گل وارد دروازه شد" و در ادامه ما بقی هوادارن گفتند: تیم تاج آواره شد. مرتضی احمدی تاکید می کرد: من خودم دیدم که از این بازی فیلمبرداری شد اما فیلم بازی هرگز پخش نشد، هر کاری هم کردم مسئولان تلویزیون آن زمان فیلم بازی را به من ندادند.
تیترهای جالب مطبوعات
شنبه 17 شهریور 1352، مجله های کیهان ورزشی و دنیای ورزش در حالی روی دکه روزنامه فروشی ها قرار گرفتند که عکس و تیتر یک روی جلدشان به مسابقات کشتی قهرمانی جهانی اختصاص داشت. دنیای ورزش در گزارش بازی تیتر زد" معجزه سرخپوش ها" و کیهان ورزشی نیز با این تیتر بازی شش تایی را پوشش داده بود: "این 3 تن شش بار دروازه تاج را لرزاندند".
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان
Last edited by mokaram; 2015/09/07, 15:17.[CENTER][IMG]http://forum.exceliran.com/signaturepics/sigpic909_10.gif[/IMG]
[/CENTER]کامنت
-
محمدرضا جان مثل همیشه عالیییییی[FONT=tahoma][SIZE=2][B][COLOR=#800080][SIZE=3]در دنیا فقط یک نفر وجود دارد که باید از او بهتر باشید و آن کسی نیست جز گذشته خودتان[/SIZE] [/COLOR][/B][/SIZE][/FONT]
[CENTER][SIZE=7][FONT=franklin gothic medium][/FONT] [/SIZE]
[/CENTER]کامنت
-
محمد رضا جان منظورت از پرسپولیس همون تیمست که به ته جدول چسبیده !!!!؟؟؟
۱ سپاهان ۵ ۴ ۱ ۰ ۹ ۳ ۶ ۱۳ ۲ استقلال خوزستان ۵ ۳ ۱ ۱ ۵ ۲ ۳ ۱۰ ۳
استقلال ۴ ۳ ۰ ۱ ۶ ۴ ۲ ۹ ۴ گسترش فولاد ۵ ۲ ۲ ۱ ۴ ۴ ۰ ۸ ۵ ذوب آهن ۵ ۲ ۱ ۲ ۴ ۳ ۱ ۷ ۶ ملوان انزلی ۵ ۲ ۱ ۲ ۶ ۶ ۰ ۷ ۷ سایپا ۵ ۲ ۱ ۲ ۴ ۴ ۰ ۷ ۸ تراکتورسازی ۵ ۱ ۳ ۱ ۴ ۳ ۱ ۶ ۹ صبای قم ۵ ۱ ۳ ۱ ۴ ۴ ۰ ۶ ۱۰ سیاه جامگان ۵ ۲ ۰ ۳ ۳ ۴ -۱ ۶ ۱۱ پدیده مشهد ۵ ۱ ۲ ۲ ۵ ۶ -۱ ۵ ۱۲ راه آهن ۵ ۱ ۲ ۲ ۵ ۷ -۲ ۵ ۱۳ استقلال اهواز ۵ ۱ ۲ ۲ ۲ ۴ -۲ ۵ ۱۴
پرسپولیس
۵ ۱ ۱ ۳ ۸ ۱۰ -۲ ۴ ۱۵ نفت تهران ۴ ۰ ۳ ۱ ۴ ۵ -۱ ۳ ۱۶ فولاد خوزستان ۵ ۰ ۳ ۲ ۴ ۸ -۴ ۳ [CENTER][SIGPIC][/SIGPIC]
[/CENTER]
[CENTER][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma][FONT=Tahoma][INDENT]
[CENTER][SIZE=3][URL="https://affstat.adro.co/click/adf04053-f8a6-439a-9ac4-e6a7e6f4b455"][B]اينجا كليك نكنيا ![/B][/URL][/SIZE]
[/CENTER]
[/INDENT]
[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]
[/CENTER]کامنت
-
آقا میثم عزیز مطلب عنوان شده صرفا یادآوری یه روز تاریخی بود که اکثریت جراید و خبرگزاری ها به اون پرداخته بودن و شاید برای عده کثیری از مردم شیرین و دلنشینوبرای عده قلیلی از مردم تلخ و کابوس ناک
بود
محمد رضا جان منظورت از پرسپولیس همون تیمست که به ته جدول چسبیده !!!!؟؟؟
در ضمن اگر بخوام با مدل ذهنی شما ، پاسخ پستتون را بدم اینجوری میشه
میثم جان منظور از استقلال همون تیمست که به دسته سه رفت!!! ؟؟؟؟[CENTER][IMG]http://forum.exceliran.com/signaturepics/sigpic909_10.gif[/IMG]
[/CENTER]کامنت
کامنت